My Documents

نوشتارهای مندرج در این وبلاگ مستند سازی شخصی بوده و عواقب استفاده نابجا به عهده بازدیدکنندگان محترم می باشد.

My Documents

نوشتارهای مندرج در این وبلاگ مستند سازی شخصی بوده و عواقب استفاده نابجا به عهده بازدیدکنندگان محترم می باشد.

دیدی این به درد خورد؟

اول اینکه اینجا که پست گذاشتم به درد خورد. از فلان جا با آژانس و سلام و صلوات اومدن دنبال ما که بیا به کارمون رسیدگی کن و من هم رفتم اونجا کل کارمنداشون پیر و جوون و دختر و پسر ریختن دور من ... گه گیجه گرفته بودم. یه دفه یادم اومد اینجا قبلا مستند شده و ازینجا نگاه کردم و خلاصه جمع شد.


کلا یه ماهه 9 صبح به بعد اصلا چیزی نمیفهمم.


دوم اینکه این کودن میگفت خودتون رو سانسور نکنید و ازین حرفا ... ما هم اومدیم هم مستندسازی کنیم اینجا و هم خودسانسوری نکنیم و برای درج سوابق هر چی نابدترمون رو هم اینجا بنویسیم ولی نمیشه که راستش.


کلا من تو وایبر راحتترم.


سوم اینکه از یه روز قبل از شب نوزدهم (شب چندم؟) تا یه روز بعد از شب بیست و سوم دو بار دو تا چیز دیدم. حالا چه ربطی به این سه تا شب داره نمیدونم. چون که کی گفته شب قدر همین سه تاست ... اصلا گذشته یا نه؟ بعضیها هم میگن بیست و هفتمه و بعضی ها هم میگن یکی از ده تا شب آخره و اصلا شاید خدا خواست تو محرم برگزار کنه ...


کلا ولی خوشم نمیاد تا شب بیست و سوم تموم میشه خیالتون راحت میشه.


چهارم اینکه از همون چیز اول به اینور شبا تا صبح خوابم نمیبره به جز 5 تا 6 صبح و بعضی وقتها 7 تا 8:30 بعد از ظهر ... یعنی 24 ساعت دو سه ساعت ... اصلا حالم خوب نیستا


کلا واسه همینه که کسی رو آدم حساب نمیکنه دیگه. میشینن اتفاقات رو یه جوری بعدش تعبیر میکنن که انالحق و بارمو بستم و رفتم واسه خودمو و اینا ...